اشیاء چیز های خیلی جالبی هستند. به وجود آمده اند تا چیز باشند.مثلاً دَرها فقط دَر هستد. دَر شده که دَر باشد. غیر از در بودن کار دیگری بلد نیست، فقط میتواند گوشه ای بایستد و باز و بسته بشود و در باشد.
بچه که بودم یک بار بخاطر اینکه نمره ام کمتر از ده شده بود مرا و دو سه نفر دیگر را به دفتر بردند. در سکوت و هوای سنگین و پر از بوی عطر معلم هایی که سعی میکردند خیلی با کلاس به نظر برسند و از صبح تا شب در پی جایگاه اجتماعی مثل اسب می دویدند و سلامت روان کودکان بی نوا به تخم چپشان نبود ، از دست مدیرمان خط کش خوردیم. آه چه تحقیری. آه چه کینه ای...
آن خط کش ولی فقط خط کش بود. یک چوب صاف سی سانتی که تنها چیزی که بلد بود این بود که چوب باشد.